جوان آنلاین: شاید اگر فیلم عروسک دومین ساخته مرحوم اصغریوسفی نژاد در جشنواره چهلم فجر پذیرفته میشد یا اگر این فیلم میتوانست در زمان مناسب اکران شود، او برای سینما و فیلمش غصهدار نمیشد تا خیلی زود این جهان را ترک کند، احتمالاً اگر عمر یوسفینژاد به دنیا بود، سومین فیلم سینماییاش را هم مانند دو فیلم قبلیاش میساخت.
معتقدم یوسفینژاد تسلط خاصی در ساختار سینمایی داشت. تبحر او را در فیلم اولش یعنی خانه دیدهایم؛ سکانس پلانی که هم در متن و هم در فرم سینمایی مخاطب را شگفتزده میکرد. عروسک دومین ساخته یوسفینژاد با همان مؤلفههای شگفتبرانگیز ساخته شده است. این شگفتزدگی تنها به دلیل استفاده از فرم نیست تا نگارنده جوگیر آن شود. در سینمای ایران فیلمهای اینچنینی کم ساخته نشده، اما آنها شکلی مشابه ادا یا ژستهای اجرایی بودند، اما یوسفینژاد از محتوا که اینجا آن را متن میگوییم، استفاده درستی کردهاست به طوری که محتوا و فرم توأمان در کنار هم در مسیر انسجام یافته و حرکت میکنند، به نظر میرسد او در هر دو فیلمش نگاه تحلیلی بر رخدادهای خانوادگی داشتهاست.
در عروسک هم با خانوادهای مواجهیم که آرام و آهسته با یک بحران مواجه میشوند؛ بحرانی که میتواند مصادیق اجتماعی هم داشتهباشد، به طور درونخانوادگی با پرداختی مینی مالیستی روایت میشود، نکته مهم در آثار یوسفی نژاد این است که او بیجهت از مؤلفههای سینمایی و توالی سکانس به نفع پرداختی مدرن استفاده نمیکند.
انگار پردازش او در متن به موازات مؤلفههایی است که میتواند مضمون را به سادگی و آرامی به مخاطب منتقل کند. او به عنوان کارگردان و دانای کل در کنار مخاطبش ایستادهاست و ذره ذره آگاهی میرساند، در عروسک قصه روان و ساده و البته پر رمز و راز روایت میشود. اضافه کنید که با یک فیلم بلند سکانس پلان مواجهیم آن هم با گویش ترکی همراه با زیرنویس فارسی، اما مختصات شکلگیری درام و ایجاد روابط مابین شخصیتها به درستی و در زمان مناسب پرداخت میشود.
یوسفینژاد نگاه آسیبشناسانهای به مقوله خانواده دارد، این نگاه میتواند به بخش مهمی از جامعه تعمیم دادهشود، بیاعتمادیها و دروغهایی سلسلهوار که میتواند باعث شکلگیری یک رخداد بحرانی باشد. در عروسک با یک عروسی مواجهیم که هر چقدر جلوتر میرویم، شکل تازهای از آدمهای یک خانواده برای ما رو میشود. ایوب یا زری یا مهری و رؤیا و دیگر جوانان آن خانواده هر کدام برای صلاح خود حاضر به دروغ گفتن یا پنهان کاری میشوند.
شاید بگویید مسئلهای که در فیلم روایت میشود در قرن جدید مسئله پیشپاافتادهای است، اما تجاوز همچنان میتواند یک موضوع جهانی همراه با فراخور یک جامعه باشد، پنهانکاری یا دروغهایی که در فیلم روایت میشود. قطعاً مخاطب را به وجد میآورد که با فیلم همراه شود، بیآنکه حتی گویش آذری ذرهای تماشاگر را اذیت کند، فیلم راهش را درست میرود، نه خردهپیرنگ دارد و نه قصد دارد قصه را فدای سکانس پلان بودن کند، چراکه یوسفینژاد طوری فرم را در خدمت متن قرار داده که نمیشود توقع دیگری از نوع ساخت آن داشت، فکر کنید که این فیلم با شیوه مرسوم ساخته میشد، آیا میتوانست تأثیر کنونی را داشتهباشد؟ قطعاً خیر. در این فیلم توالی نماها و عدم کات (غیر از دوبار) کمک بسزایی به عناصر ساختاری درام کردهاست. اضافه کنید که با یک اثر درام که منتهی به تراژدی میشود، مواجهیم، اما با بعضی از دیالوگها یا نحوه رفتارها میخندیم. این خنده باعث شده فضای ملتهب فیلم کاهش پیدا کند و از طرفی دیگر نحوه نوشتار دیالوگها وجه رئالیستی و باورپذیری موقعیت را افزایش دادهاست.
سکانس پلان بودن فیلم قطعاً سخت بوده و قطعاً با تمرینهای بسیار به این یکدستی رسیدهاست، بازیگران در نقشهای خود باورپذیرند و درخشیدهاند، عروسک با بازیگران تبریزی ساخته شده نه ستاره دارد و نه ادعایی دارد، اما چرا این فیلم نباید در بخش عمومی سینما با سالن بسیار نمایش داده شود تا مخاطب فکر نکند که سینمای ایران فقط در شبهکمدیهای مبتذل خلاصه میشود؟